من هـمانی هسـتم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم .
همانی که وقتی دلش می گیرد وبغضش می ترکد،می آیدسراغتمن همانی ام که همیشه دعاهای عجیب و غریب می کند .
و چشم هایش را می بندد و می گوید :
من این حرف ها سرم نمی شود!
باید دعایم را مستجاب کنی!همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند!
همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شود و کلی روزه نگرفته دارد !!
همانی که بعضی وقت ها پشت سـر مردم حرف می زند !گاهی بدجنس می شود ،البته گاهی هم خودخواه !
حـالا یـادت آمـد مـن کـی هـستم ؟!
معبود من !
ساليانيست مرا راهي صحراي پر از رنگ و فريب كرده ايتا در آن سير كنم و تو را بيابم و با تو عاشقي و بندگي كنم .
آن وقت كه مرا فرستادي پاك و سبحان بودماما حال پر از رنگ دنيا شده ام.آ
ن روز خود به من گفتي تا هميشه كنار توهستم مرا فراموش نكن .
اما امروز ياد همه هستم جز تو ..
خداي من !پشيمـانم حلالم كـن
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0